نه دیده بودمت و نه در هوای بودنت عطرت را چشیده!
من تو را هر بار درون قابی بر روی دیوار خانه مادربزرگ نظاره می کردم و تو هر بار لبخندی به لب داشتی که من دوستش داشتم.
نه دیده بودمت و نه در هوای بودنت عطرت را چشیده!
من تو را هر بار درون قابی بر روی دیوار خانه مادربزرگ نظاره می کردم و تو هر بار لبخندی به لب داشتی که من دوستش داشتم.