تا خدا باید راه ها پیمود و رفت

ماییم و نوای بی نوایی بسم ا... اگر حریف مایی

تا خدا باید راه ها پیمود و رفت

ماییم و نوای بی نوایی بسم ا... اگر حریف مایی

شناسنامه
تا خدا باید راه ها پیمود و رفت

تــــــــا خـــــــــدا راهی نیست...
تو خود حجاب خودی ، عاشقانه از زمین برخیز....
به قصد قربت زندگی را به جریان بینداز ، باعشق،با محبت،با خدا،تا خدا راه هموار است....
فقط بگو :
اِلهی وَ رَبِّی مَن لِی غَیرُک
بعد دستان خدا را بگیر و عاشقانه قدم بزن....
❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀

https://www.instagram.com/saeghee/

❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀

هر چند اینجا برای خودمون می نویسیم
اما خیلی خوشحال می شیم بدونیم نظر یا احساس شما
در مورد این نوشته ها چیه!
ما رو بی نصیب نذارید... :))
❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀

عاقبت یک روز مغرب محو مشرق میشود "

"عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشود"


"شرط می بندم که فردایی نه خیلی دیر و دور"

"مهربانی ، حاکم کل مناطق میشود"


"هم زمان, سهمیه ی دلهای دلتنگ و صبور"

"هم زمین, ارثیه ی جانهای لایق میشود"


"قلب هر خاکی که بشکافند نشانش عاشقی است"

"هر گلی که غنچه زد نامش شقایق میشود"

"با صداقت آسمان سهمی برابر میدهد"

"با عدالت خاک تقسیم خلایق میشود"

عقل هم با عشق یک نوعی موافق میشود"

"عقل اگر گاهی هوادار جنون شد عیب نیست"


"صبح فردا موسم بیداری آیینه هاست"

"فصل فردا نوبت کشف حقایق میشود"


"دست کم یک ذره در تاب و تب خورشید باش"
"لااقل یک شب بگو کی صبح صادق میشود"


"میرسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی است"

"آن زمان هر دل فقط یک بار عاشق میشود "

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «با خدا» ثبت شده است




می بازی!

اگــــر با خدا بزرگ نشوی...

این چه حکمیست که صادر کرده ای بر دل بی نوا

مگر توان او را می دانی؟

دوری از "او" ظلم بزرگیست

تو بزرگ می شوی هر روز

و مشکلاتت بزرگ تر

و ادعایت گوش فلک را کَر کرده است

کمی فکر کن

با این همه ادعا تا به حال کجای دنیا را گرفته ای؟

حواست هست؟

این دنیاست که تو را به بازیچه ی خویش گرفته است

آیا قدر و منزلت تو این بود؟

سر و کله زدن ها پای هیچ

پای پوچ؟

به خود آی

در پی این همه بزرگ شدن بیا و کمی هم بزرگ شو

بزرگ شو بفهم که تو بدون "او" یعنی هیچ!

برگرد به آغوشش

خدا چشم انتظار بوسیدن توست

...


  • زهرا_الف



پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب             تا در این پرده جز اندیشه ی او نگذارم


  

 ♥مدتی گم بودم در انتظار رخصت بیداری...

  خدای مهربان منت نهاد و پس از دشواری ها و عسر ها نعمت اذن سفر را به من داد

 سفری شگفت که من یقین دارم حکمت هایی در آن بود ، که با عقل من که نه ولی با قدرت او سازگار است...




  • زهرا_الف